فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۴۱۹: ثواب من همه شد عین رو سیاهی من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ثواب من همه شد عین رو سیاهی من که خواجه در غضب آمد ز بی گناهی من فغان که دور فتادم ز کوی ماهوشی که در گدایی او بود پادشاهی من به جرم بی گنهی کشتی ام خوشا روزی که غمزهٔ تو درآید به عذرخواهی من توان شناخت که من دردمند عشق توام نه اشک سرخ و رخ زرد و رنگ کاهی من ز کشتگان غمت چون گواه می طلبند گواه من نبود غیر بی گواهی من به غیر تیغ پناهم نماند و می پرسم که رحم در دلت آید ز بی پناهی من سحر به کشتنم از در درآمدی سرمست مگو نداشت اثر آه صبحگاهی من نریخت تا به زمین خون پاک بازان را به خون دلیر نشد دلبر سپاهی من سزد فروغی اگر کج کلاه من گوید که فتنه راست شد از فر کج کلاهی من فروغی بسطامی