فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۴۱۰: غافل گذشتی از دل امیدوار من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غافل گذشتی از دل امیدوار من رسوای اگر چنین گذرد روزگار من امشب به بزم خندهٔ بی اختیار تو افزون نمود گریه بی اختیار من من نیستم حریف تو با صدهزار دل کز یک کرشمه می شکنی صدهزار من یک عمر را به روزه بسر برده ام مگر روزی لبت رسد به لب روزه دار من در زلف بی قرار تو باشد قرار دل بر یک قرار نیست دل بی قرار من کشتی مرا و تا سر خاکم نیامدی آه از سیاه بختی خاک مزار من گویند از آن نگاه نهانی چه دیده ای پیداست آن چه دیده ام از خاک زار من بخت سیاه بین که دو چشمم سفید شد در کار گریه ای که نیامد به کار من روز و شبی که مایهٔ چندین عقوبت است روز قیامت است و شب انتظار من سر تا قدم کرشمه و ناز است و دلبری شاهین تیز پنجهٔ عاشق شکار من آن بختم از کجاست فروغی که روزگار روزی کند نشیمن او در کنار من فروغی بسطامی