فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۴۰۵: ز صحن این چمن آن سرو قامت را تمنا کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز صحن این چمن آن سرو قامت را تمنا کن به زیر سایه اش بنشین، قیامت را تماشا کن به طرف بوستان باد بهار آمد، بشد شادی برای دوستان اسباب عشرت را مهیا کن نگارا تا لب پر نوش و زلف پر گره داری درون خسته را دریاب و کار بسته را واکن تو مشکین مو نباید ساعتی بی کار بنشینی گهی بر تار چنگی زن، گهی در جام صهبا کن نشاید شاهد زیبا نبخشاید می حمرا به صورت چون که زیبایی به معنی کار زیبا کن کسی در ملک خوبی مرد میدانت نخواهد شد گهی بر ماه خنجر کش، گهی با مهر غوغا کن گهی برخیز و گه بنشین، به می دادن به می خوردن گهی آشوب را بنشان و گاهی فتنه بر پا کن ز عاشق هیچ کس معشوق را بهتر نمی بیند برو از دیده وامق نظر در حسن عذرا کن بیا همراه من یک روز بر مصر سر کویش ز هر سو صدهزاران یوسف گم گشته پیدا کن فروغی چون به خونت صف کشد بر گشته مژگانش تو هم روی تظلم را به شاه لشکر آرا کن ابوالفتح مظفر ناصرالدین شاه رزم آرا که تیغش را قضا گوید به خونریزی مدارا کن فروغی بسطامی