فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۴۰۲: با آن غزال وحشی گر خواهی آرمیدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با آن غزال وحشی گر خواهی آرمیدن چندین هزار احسنت می بایدت کشیدن روزی اگر در آغوش سروی کشی قباپوش سهل است در محبت پیراهنی دریدن سر حلقهٔ سلامت در دام او فتادن سرمایهٔ ندامت از بام او پریدن پیمانهٔ حیاتم پر شد فغان که نتوان پیمان ازو گرفتن، پیوند از او بریدن آهوی چشمش آخر رامم نشد به افسون یارب به او که آموخت این شیوه رمیدن دانی که تفسیر از دوستی چیست از جان خود گذشتن، در خون خود تپیدن قاصد رسید و مردم از رشک خود که نتوان پیغام آشنا را از دیگری شنیدن هیچ از تو حاصلم نیست دردا که عین خار است در پای گل نشستن، وان گه گلی نچیدن آسایشی ز کوشش در عاشقی ندیدیم تا کی توان فروغی دنبال دل دویدن فروغی بسطامی