فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۳۸۶: تا بدان طرهٔ طرار گرفتار شدیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا بدان طرهٔ طرار گرفتار شدیم داخل حلقه نشینان شب تار شدیم تا پراکنده آن زلف پریشان گشتیم هم دل آزردهٔ آن چشم دل آزار شدیم تا ره شانه بدان زلف دل آویز افتاد مو به مو با خبر از حال دل زار شدیم سر به سر جمع شد اسباب پریشانی ما تا سراسیمهٔ آن طرهٔ طرار شدیم آن قدر خون دل از دیده به دامان کردیم که خجالت زده دیده خون بار شدیم هیچ از آن کعبه مقصود نجستیم نشان هر چه در راه طلب قافله سالار شدیم غیر ما در حرم دوست کسی راه نداشت تا چه کردیم که محروم ز دیدار شدیم دو جهان سود ز بازار محبت بردیم به همین مایه که نادیده خریدار شدیم سر تسلیم نهادیم به زانوی رضا که به تفسیر قضا فاعل مختار شدیم به چه رو باده ننوشیم که با پیر مغان مه در روز ازل بر سر اقرار شدیم دل بدان مهر فروزنده فروغی دادیم ما هم از پرتو آن مشرق انوار شدیم فروغی بسطامی