فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۳۷۰: من از کمال شوق ندانم که این تویی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من از کمال شوق ندانم که این تویی تو از غرور حسن ندانی که این منم گر برکنند دیده ام از ناخن عتاب گر دیده از شمایل خوب تو برکنم بگذشتم از بهشت برین آستین فشان تا خاک آستان تو کردند مسکنم مشنو ز من به غیر نواهای سوزناک زیرا که دست پرور مرغان گلشنم آن قمری حدیقهٔ عشقم که کرده بخت زلف بلند سروقدان طوق گردنم شاهین تیر زپنجهٔ دشت محبتم زان شد فراز ساعد شاهان نشیمنم تا خار عشق گوشهٔ دامان من گرفت گلهای اشک ریخت به گل زار دامنم تا سر نهاده ام به ارادت به پای دوست آمادهٔ ملامت یک شهر دشمنم بیرون چگونه می رود از کین مهوشان مهری که همچو روح فرورفته در تنم تا چشم من فتاد فروغی به روی او خورشید برده روشنی از چشم روشنم فروغی بسطامی