فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۳۴۹: هر کجا دم زدم از چشم بت کشمیرم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر کجا دم زدم از چشم بت کشمیرم خون مردم همه گردید گریبان گیرم گنج ها جسته ام از فیض خرابی ای کاش آن که کرده ست خرابم، بکند تعمیرم اگر آبم نزنی آتش خرمن سوزم ور خموشم نکنی شعلهٔ عالم گیرم از سر کوی جنون نعره زنان می آیم کو سر زلف تو آماده کند زنجیرم بخت برگشتهٔ من بین که به میدان امید خم ابروی تو ننواخت به یک شمشیرم نرم خواهم دل سنگین تو را تا چه کند گریهٔ با اثر و نالهٔ بی تاثیرم گر به عشق تو کنم دعوی دل سوختگی می توان سوز مرا یافتن از تقریرم چون مرا می کشی از چره برانداز نقاب تا خلایق همه دانند که بی تقصیرم دوش با زلف بلند تو فروغی می گفت دگری را به کمند آر که من نخجیرم فروغی بسطامی