فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۳۴۴: گرفته تا ره بغداد ماه نوسفرم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گرفته تا ره بغداد ماه نوسفرم هزار دجله به یک دم گذشته از نظرم چه قطره ها که دمادم نریخت از مژه ام چه شعله ها که پیاپی نخاست از جگرم زمین به زلزله از سیل اشک خانه کنم فلک به غلغله از برق آه شعله ورم چه شد خلیل که واله شود ز آتش من کجاست نوح که حیرت برد ز چشم ترم شب فراق بود تا ز هستیم اثری اثر نمی کند این ناله های بی اثرم دلی ز سنگ به آن سرو سیمبر دادند که حاصلی ندهد گریه های بی ثمرم به شام تیرهٔ هجران چه کار خواهم کرد که هیچ کار نیاید ز نالهٔ سحرم مگر پیامی از آن ماه می رسد امشب که آب دیده ز شادی رسید تا کمرم من از نهایت بیداد دوست می ترسم که داد دل رسد آخر به شاه دادگرم ابوالمظفر منصور ناصرالدین شاه که داده نام خوشش بر معاندین ظفرم فروغی آن مه تابان چنان طلوعم داد که آفتاب صفت در زمانه مشتهرم فروغی بسطامی