فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۳۳۳: مو به مو بستهٔ آن زلف گره گیر شدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مو به مو بستهٔ آن زلف گره گیر شدم آخر از فیض جنون قابل زنجیر شدم کاش ابروی کجش بنگری از دیدهٔ راست تا بدانی که چرا کشتهٔ شمشیر شدم نه کنون می خورد آن صف زده مژگان خونم دیرگاهی است که آماجگه تیر شدم تیره شد روزم و افزود غم جان سوزم هر چه افزون ز پی نالهٔ شب گیر شدم ناله ها را اثری نیست وگرنه در عشق آن قدر ناله نمودم که ز تاثیر شدم بخت بد بین که به سر وقت من آن سرو روان آمد از لطف زمانی که زمین گیر شدم پیر کنعانم اگر عشق بخواند نه عجب کز غم فرقت آن تازه جوان پیر شدم این چه نقشی است که از پرده پدیدار آمد که به یک جلوه آن صورت تصویر شدم من که نخجیر کمندم همه شیران بودند آهوی چشم تو را دیدم و نخجیر شدم مرگ را مایهٔ عمر ابدی می دانم بس که بی روی تو از صحبت جان سیر شدم تا فروغی رخ آن ترک ختایی دیدم فارغ از خلخ و آسوده ز کشمیر شدم فروغی بسطامی