فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۳۲۲: من این عهدی که با موی تو بستم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من این عهدی که با موی تو بستم به مویت گر سر مویی شکستم پس از عمری به زلفت عهد بستم عجب سر رشته ای آمد به دستم ز مویت کافر زنار بندم ز رویت هندوی آتش پرستم کمند عشق را گردن نهادم طناب عقل را درهم گسستم ز مستوری چه می پرسی که عورم ز هشیاری چه می گویی که مستم شراب شادکامی را چشیدم سبوی نیک نامی را شکستم به شمشیر از سر کویش نرفتم به تدبیر از خم بندش نجستم فزون تر شد هوای او پس از مرگ تو پنداری کزین اندیشه رستم چنین ساقی ز خویشم بی خبر ساخت که آگه نیستم از خود که هستم گواه دعویم پیر مغان است که مست از جرعهٔ جام آلستم قیامت چون نخوانم قامتت را که تا برخاستی، از پا نشستم چه گفتی زان سهی بالا فروغی که فارغ کردی از بالا و پستم فروغی بسطامی