فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۲۸۶: دل به دنبال وفا رفت و من از دنبالش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل به دنبال وفا رفت و من از دنبالش تا به دنبالهٔ این کار ببینم حالش جمعی افتاده به خاک از روش چالاکش خلقی آغشته به خون از مژه فتانش مژدهٔ قتل مرا داد و به تعجیل گذشت ترسم آخر گذرد عمر من از اهمالش گر بیاید ز سفر یار پری پیکر من می رود جان گران مایه به استقبالش دلم از نقطهٔ سودای غمش خالی نیست تا کشیدم به نظر صورت مشکین خالش هر دلیلی که حکیم از دم شب کرد بیان هیچ معلوم نکردیم ز استدلالش هر مریضی که طبیبش تو شکرلب باشی بهر آن است که بهتر نشود احوالش به امیدی ز چمن دستهٔ سنبل برخاست که سر زلف دراز تو کند پامالش زلف کوتاه تو از شوق همین گشت بلند که شبی دست کشد شاه بلند اقبالش مالک اختر فیروز ملک ناصردین که به هر کار خدا خواست مبارک فالش خسروان بهر سجودش همه بر خاک افتند هر کجا خامهٔ نقاش کشد تمثالش خسروا کام فروغی همه جا کام تو باد شکرلله که خدا داد همه آمالش فروغی بسطامی