فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۲۶۱: پیش من کام رقیب از لعل خندان میدهد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیش من کام رقیب از لعل خندان می دهد از یکی جان می ستاند بر یکی جان می دهد می گشاید تا ز هم چشمان خواب آلوده را هر طرف بر قتل من از غمزه فرمان می دهد می کشد عشقم به میدانی که جان خسته را زخم مرهم می گذارد، درد درمان می دهد خوابم از غیرت نمی آید مگر امشب کسی دل به دلبر می سپارد جان به جانان می دهد گر چنین چشم ترم خون آب دل خواهد فشاند خانهٔ همسایه را یک سر به توفان می دهد من که دست چرخ را می پیچم از نیروی عشق هر دمم صد پیچ و تاب آن زلف پیچان می دهد یارب آن موی مسلسل را پریشانی مباد زان که گاهی کام دلهای پریشان می دهد وای بر حال گرفتاری که دست روزگار دست او می گیرد و بر دست هجران می دهد هر که می بوسد لب ساقی به حکم می فروش نسبت می را کجا با آب حیوان می دهد یک جهان جان در بهای بوسه می خواهد لبش گوهر ارزنده اش را سخت ارزان می دهد تا فروغی گفتگو زان شکرین لب می کند گفتهٔ خود را به سلطان سخن دان می دهد ناصرالدین شاه غازی آن که در میدان جنگ نطق گوهربار او خجلت به مرجان می دهد فروغی بسطامی