فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۲۵۴: قدح باده اگر چشم بت ساده نبود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قدح باده اگر چشم بت ساده نبود این همه مستی خلق از قدح باده نبود سبب باده ننوشیدن زاهد این است که سراسر همه اسباب وی آماده نبود دوش در دامن پاک صنم باده فروش اثری بود که در دامن سجاده نبود تا به درها نروی هر سحری کی دانی که دری غیر در میکده بگشاده نبود هر که دل بردن معشوق بیند داند که گناه از طرف عاشق دل داده نبود هرگز ایجاد نمی کد خدا آدم را عین مقصود گر آن شوخ پری زاده نبود قاصد ار دوست به سویم نفرستاد خوشم که میان من و او جای فرستاده نبود روز محشر به چه امید ز جا بر خیزد هر سری کز دم شمشیر تو افتاده نبود واقف از داغ دل لاله نخواهد بودن هر نهادی که در آن داغ تو بنهاده نبود با که من قابل قلاده نبودم هرگز یا سگ کوی تو محتاج به قلاده نبود کی فروغی ز فلک سر خط آزادی داشت گر به درگاه ملک بندهٔ آزاده نبود آفتاب فلک جود ملک ناصردین که به قدر کرمش گوهر بیجاده نبود فروغی بسطامی