فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۲۴۵: هر جا حدیث حسن تو تقریر میکنند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر جا حدیث حسن تو تقریر می کنند آیات رحمت است که تفسیر می کنند یارب چه صورتی تو که در کارگاه چشم مردم همی خیال تو تصویر می کنند هر خواب فتنه خیز که بینند مردمان آن را به چشم مست تو تعبیر می کنند خون می چکد ز خامهٔ خونین دلان شوق چون نامه فراق تو تحریر می کنند دل بسته ام به زلف تو زیرا که عاقلان دیوانه را به حلقهٔ زنجیر می کنند خرسندم از خرابی دل زان که عاقبت ویران سرای عشق تو تعمیر می کنند در صیدگاه عشق همه زخم کاری است اول ترحمی که به نخجیر می کنند عشقم کشیده بر سر میدان لشکری کز غمزه کار خنجر و شمشیر می کنند ملکی که در تصرف شاهان نیامده ترکان به یک مشاهده تسخیر می کنند کاری که از کمند نیاید، سهی قدان از حلقه حلقهٔ زلف گره گیر می کنند شاهان همه اسیر بتان سیاه چشم این آهوان نگر که چه با شیر می کنند مژگان او به جان فروغی کجا رسد کی لاشه را نشان چنین تیر می کنند فروغی بسطامی