فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۲۳۰: بهل ز صورت خوبت نقاب بردارند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بهل ز صورت خوبت نقاب بردارند که با وجود تو عشاق نقش دیوارند چگونه خواری عشق تو را به جان بکشم که پیش روی تو گل های گلستان خوارند با خلد خواندمان شیخ شهر و زین غافل که ساکنان درت از بهشت بیزارند تو گر به سینه دل سخت آهنین داری شکستگان تو هم آه آتشین دارند به سخت گیری ایام هیچ کم نشوند گرفتگان کمندت ز بس که بسیارند تو شادکامی و شهری مسخر غم عشق تو مست خوابی و خلقی ز غصه بیدارند به جز بنفشه نروید ز خاک پاکانی که از طپانچهٔ عشقت کبودرخسارند حساب خون من افتاده است با قومی که خون بی گنهان را به هیچ نشمارند گناهکار تر از من کسی فروغی نیست به کیش دولت اگر عاشقان گنه کارند فروغی بسطامی