فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۲۲۳: خاکم به ره آن بت چالاک نکردند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خاکم به ره آن بت چالاک نکردند فریاد که کشتندم و در خاک نکردند من طایفه ای بر سر آن کوی ندیدم کز دست غمش جامهٔ جان چاک نکردند من باک ندارم مگر از بی بصرانی کاندیشه از آن غمزهٔ بی باک نکردند قومی به وصالش نتوانند رسیدن کز تیر دعا رخنه در افلاک نکردند فردای قیامت به چه رو سر زند از خاک خلقی که در آن حلقهٔ فتراک نکردند شستند به دریای محبت تن ما را لیک از رخ ما گرد غمش پاک نکردند المنة لله که بمردند گروهی کز عشق تو جان دادم، ادراک نکردند غم دست برآورد مگر باده فروشان امشب به قدح آب طربناک نکردند کاری که غمش با دل من کرد فروغی از برق فروزنده به خاشاک نکردند فروغی بسطامی