فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۲۱۳: قتل ما ای دل به تیغ او مقدر کردهاند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قتل ما ای دل به تیغ او مقدر کرده اند غم مخور زیرا که روزی را مقرر کرده اند هر کجا ذکری از آن جعد معنبر کرده اند مشک چین را از خجالت خاک بر سر کرده اند تا ز خونت نگذری، مگذار پا در کوی عشق زان که اینجا خاک را با خون مخمر کرده اند عاشقانش را به محشر وعدهٔ دیدار داد ساده لوحی بین که این افسانه باور کرده اند با لب لعل بتان هیچ از کرامت دم مزن زان که اینان معجز عیسی مکرر کرده اند هر سر موی مرا در دیدهٔ بدبین او گاه نوک خنجر و گه نیش نشتر کرده اند تا شب هجرانش آمد روشنم شد مو به مو آن چه با تقصیرکاران روز محشر کرده اند تا به بازار تو جان دادم نکو شد کار من سودمندان کی ازین سودا نکوتر کرده اند تو به ابرو کرده ای تسخیر دلها گر مدام خسروان از تیغ عالم را مسخر کرده اند تو ز مژگان کرده ای با قلب مشتاقان خویش آن چه جلادان سنگین دل ز خنجر کرده اند صورتی را کاو ز کف دین فروغی را ربود معنیش در پردهٔ خاطر مصور کرده اند فروغی بسطامی