فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۲۰۴: آن که در عشق سزاوار سر دار نشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن که در عشق سزاوار سر دار نشد هرگز از حالت منصور خبردار نشد نقشی از پرده ایجاد پدیدار نشد کز تماشای رخت صورت دیوار نشد آن که بوسید لب نوش تو شکر نچشید وان که خسبید در آغوش تو بیدار نشد طرب انگیز گلی در همه گل زار نرست که به سودای غمت بر سر بازار نشد مو به مو حال پراکنده دلان کی داند آن که در حلقه موی تو گرفتار نشد هر چه گفتند مکرر همه در گوش آمد بجز از نکتهٔ توحید که تکرار نشد گر نگفتم غم دیرینهٔ دل معذورم که میان من و او فرصت گفتار نشد آن که نوشید شراب از قدح ساقی ما مست گردید بدان گونه که هشیار نشد آن که در جمع خرابات نشینان ننشست در حرم خانهٔ حق محرم اسرار نشد زلف شاهد ز سر طعنه به زاهد می گفت حیف از آن رشته تسبیح که زنار نشد هر که را خون دل از دیده فروغی نچکید قابل دیدن آن مشرق انوار نشد فروغی بسطامی