فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۱۹۲: تا مه روی تو از چاک گریبان سر زد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا مه روی تو از چاک گریبان سر زد گفتی از جیب افق نیر رخشان سر زد تا عیان شد رخ زیبای تو از چنبر زلف صبح امید من از شام غریبان سر زد صبح نورانی دیدار تو طالع نشده ای دریغا که شب تیرهٔ هجران سر زد هر کجا دم زدم از قد و رخ و زلف و خطت همه جا سرو و گل و سنبل و ریحان سر زد خط به گرد لب جان بخش تو می دانی چیست ظلماتی که از آن چشمه حیوان سر زد از سر خاک شهیدان تو ای سخت کمان عوض لاله همی غنچهٔ پیکان سر زد صورت خوب تو از عالم معنی برخاست شعله آه من از سینهٔ سوزان سر زد یارب از دوزخ هجران تو فارغ نشوند گر به جز عشق ز عشاق تو عصیان سر زد خبر از حال اسیران محبت می داد ناله ای کز دل مرغان گلستان سر زد گر فروغی گنه عشق تو دارد غم نیست کاین گناهی است که از عالم امکان سر زد فروغی بسطامی