فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۱۸۷: زلف پر چین تو مشاطه شبی شانه نکرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زلف پر چین تو مشاطه شبی شانه نکرد که دو صد خون به دل محرم و بیگانه نکرد خرمنی نیست که غمهای تو بر باد نداد خانه ای نیست که سودای تو ویرانه نکرد آخرش چرخ به زندان مکافات کشید هر که را سلسلهٔ موی تو دیوانه نکرد شیخ تا حلقهٔ زنار سر زلف تو دید هیچ در دل هوس سبحهٔ صد دانه نکرد رخ افروخته ات ز آتش هجرانم سوخت آن چه او کرد به من، شمع به پروانه نکرد خانه هستیش از سیل فنا ویران باد هر که از روی صفا خدمت می خانه نکرد نه عجب گر بکند دست قضا ریشهٔ او هر حریفی که می از شیشه به پیمانه نکرد آگهی هیچ ز کیفیت مستانش نیست آن که در پای قدح نعرهٔ مستانه نکرد پی به سر منزل مقصود فروغی نبرد آن که جان را به فدای سر جانانه نکرد فروغی بسطامی