فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۱۷۹: دل نام سر زلف ترا مشک ختا کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل نام سر زلف ترا مشک ختا کرد الحق که در این نکته غلط رفت و خطا کرد مژگان تو دل را هدف تیر ستم ساخت ابروی تو جان را سپر تیغ بلا کرد هر نکته که آن تنگ شکر گفت، نکو گفت هر جلوه که آن رشک قمر کرد، به جا کرد ترکان خطایی روش مهر ندانند نتوان ز خطازاده تمنای وفا کرد در مجلس غیر آن بت بی شرم و حیا را دیدم که چها خورد و چها برد و چها کرد صد جان گران مایه گرفت از لب جانان یک جان به سر راه طلب هر که فدا کرد گر بر سر ما دست فلک تیغ ببارد ما را نتوان زان مه بی مهر جدا کرد خود را همه حال فراموش نمودم تا پیر مغان آگهم از سر خدا کرد یک خاطر آشفته نشد جمع فروغی تا باد صبا شانه بر آن زلف دوتا کرد فروغی بسطامی