فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۱۴۱: عهد همه بشکستم در بستن پیمانت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عهد همه بشکستم در بستن پیمانت دامن مکش از دستم، دست من و دامانت حسرت خورم از خونی کش ریخته شمشیرت غیرت برم از چاکی کش دوخته پیکانت بس جبهه که بر خاک است از طلعت فیروزت بس جامه که صد چاک است از چاک گریبانت بس خانه که ویران است از لشگر بیدادت بس دیده که گریان است از غنچهٔ خندانت هم خون خریداران پیرایهٔ بازارت هم جای طلب کاران پیرامن دکانت از کشتن مظلومان عاجز شده بازویت وز کثرت مشتاقان تنگ آمده میدانت امید نظربازان از چشم سیه مستت تشویق سحرخیزان از جنبش مژگانت دیباچهٔ زیبایی رخسار دل آرایت مجموعهٔ دلبندی گیسوی پریشانت خون همه در مستی خوردی به زبر دستی دست همه بربستی گرد سر دستانت آن روز قیامت را بر پای کند ایزد کایی پی دل جویی بر خاک شهیدانت الهام توان گفتن اشعار فروغی را تا چشم وی افتاده ست بر لعل سخن دانت فروغی بسطامی