فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۱۲۲: ایمن از تیر نگاه تو دل زاری نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ایمن از تیر نگاه تو دل زاری نیست مردم آزارتر از چشم تو بیماری نیست باز در فکر اسیران کهن افتادی به کمند تو مگر تازه گرفتاری نیست کی تواند که به سر تاج سلیمانی زد هر که از لعل تواش خاتم زنهاری نیست هر گز آن دولت بیدار نصیبش نشود هر که را وقت سحر دیدهٔ بیداری نیست دامن گوهر مقصود به دستش نفتد هرکه را در دل شب چشم گهرباری نیست قدمی بیش نمانده ست میان من و دوست لیکن از ضعف مراقوت رفتاری نیست ای که گفتی غم دل در بر دلدار بگو خود چه گویم که مرا قدرت گفتاری نیست کاشکی بار غمش بر کمر کوه نهند تا بدانند که سنگین تر از این باری نیست گاهی از حضرت معشوق نگاهی بکند خوش تر از مشغلهٔ عشق دگر کاری نیست یار از پرده هویدا شد و یاران غافل یوسفی هست دریغا که خریداری نیست اثری در نفس پیر مغان است ار نه سبحهٔ شیخ کم از حلقه زناری نیست از لب ساقی سر مست فروغی ما را نشه ای هست که در خانه خماری نیست فروغی بسطامی