فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۹۲: حور تویی، بوستان بهشت برین است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حور تویی، بوستان بهشت برین است باده به من ده که سلسبیل همین است حادثه ها را ز چشم مست تو بیند بر سر هر کس که چشم حادثه بین است کس نستاند به هیچ نافهٔ چین را تا سر زلف تو سر به سر همه چین است تا که دو زلف تو بر یسار و یمین است چشم دو عالم بدان یسار و یمین است زلف گره گیر خود بین که بدانی کارگشای دل اسیر من این است از دم تیر بلا کجا بگریزم کز همه سو ترک غمزه ات به کمین است تا تو سوار سمند برق عنانی خرمن مه در میان خانه زین است کی کرمت نگذرد ز بنده عاصی چون صفت خواجهٔ کریم چنین است زخم درونم چگونه چاره پذیرد تا سر و کارم بدان لب نمکین است راز نهان مرا ز پرده عیان ساخت شوخ پری پیکری که پرده نشین است چشم من و دور جام باده رنگین تا که سپهر دو رنگ بر سر کین است دورهٔ ساقی مدام باد که خوش گفت دور خوشی دور شاه ناصر دین است بستهٔ او هر چه در کنار و میان است بندهٔ او هر که در زمان و زمین است تاج و نگین دور از او مباد فروغی تا که نشان در جهان ز تاج و نگین است فروغی بسطامی