فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۷۷: امشب ز روی مهر مهی در سرای ماست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
امشب ز روی مهر مهی در سرای ماست کز یمن مقدمش سر مه زیر پای ماست ای عشق پا به تارک جمشید سوده ایم تا سایهٔ تو بر سر خورشیدسای ماست ما از ازل رضا به قضای خدا شدیم زان تا ابد رضای قضا در رضای ماست عهدی نبسته ایم که در هم توان شکست سختی که هیچ سست نگردد وفای ماست منت خدای را که غم روی آن پری بیگانه از شماست ولی آشنای ماست جان می دهیم و ناز طبیبان نمی کشیم زیرا که درد او به حقیقت دوای ماست تا ریخت خون ما لب یاقوت رنگ دوست کون و مکان کنایتی از خون بهای ماست بالاتریم ما ز سکندر به حکم آنک آیینه، عکسی از دل گیتی نمای ماست یک شب قدم ز چاه طبیعت برون گذار تا بنگری صفای فلک از صفای ماست گفتم که عیسی از چه کند زنده مرده را گفتا نتیجهٔ نفس جان فزای ماست گفتم هنوز بی تو فروغی نمرده است گفتا بقای زنده دلان از بقای ماست فروغی بسطامی