فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۷۶: کف بر کف جانانه و لب بر لب جام است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کف بر کف جانانه و لب بر لب جام است در دور سپهر آن چه دلم خواست به کام است آنجا که بناگوش تو شامم همه صبح است و آنجا که سر زلف تو صبحم همه شام است من سجده کنم بر تو اگر عین گناه است من باده خورم با تو اگر ماه صیام است تو حور و چمن جنت و ساغر لب کوثر تا شیخ نگوید که می ناب حرام است در دور سیه چشم تو مردم همه مستند دوری به ازین چشمی اگر دیده کدام است افسوس که در خلوت خاصت نشسته وز هر طرفی بر سر من شورش عام است سودای لبت سوخت دل خام طمع را تا خلق نگویند که سودای تو خام است حسرت برم از مرغ اسیری که ز تقدیر خال و خط مشکین تواش دانه و دام است جان بر لبم آمد پی نظاره فروغی آن ماه اگر جلوه کند، کار تمام است فروغی بسطامی