فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۷۱: تا خانهٔ تقدیر بساط چمن آراست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا خانهٔ تقدیر بساط چمن آراست نشنید کس از سروقدان یک سخن راست هر جا گذری اشک من از دیده پدیدار هر سو نگری روی وی از پرده هویداست ماییم و جهانی که نه بیم است و نه امید ماییم و نگاری که نه زیر است و نه بالاست ماییم و نشاطی که نه پیدا و نه پنهان ماییم و بساطی که نه جام است و نه میناست در پردهٔ تحقیق نه نور است و نه ظلمت در عالم توحید نه امروز و نه فرداست در دیر و حرم نور رخش جلوه کنان است نازم صنمی را که هم این جا و هم آنجاست چشم من دل سوخته سرچشمهٔ خون شد کاش آن رخ رخشنده نه می دید و نه می خواست هم با سگ کوی تو شهان را دل الفت هم با خم موی تو جهان را سر سوداست هم شیفتهٔ حسن تو صد واله بی دل هم سوختهٔ عشق تو صد عاشق شیداست هم نسخهٔ لطف از تن سیمین تو ظاهر هم آیت جور از دل سنگین تو پیداست المنة لله که همه بزم فروغی دل بند و دل آویز و دل آرام و دل آراست فروغی بسطامی