فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۵۸: تا طرف نقاب از رخ رخشان تو برخاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا طرف نقاب از رخ رخشان تو برخاست خورشید فلک از پی فرمان تو برخاست تا تنگ دهان را به شکر خنده گشودی طوطی به هوای شکرستان تو برخاست بر افسر شاهان سرافراز نشیند هر گرد که از گوشهٔ دامان تو برخاست داغی است که در سینهٔ صد چاک نهفتند هر لاله که از خاک شهیدان تو برخاست در کار فروبسته عشاق فکندند هر عقدهٔ که از زلف پریشان تو برخاست صد ولوله در مردم صاحب نظر انداخت هر فتنه که از نرگس فتان تو برخاست بر خاک فشاند آب رخ مشک ختن را هر نافه که از طرهٔ پیچان تو برخاست در انجمن باده کشانش ننشانند پیمانه کشی کز سر پیمان تو برخاست تا سرزده خورشید جهان تاب ز مشرق خورشید فروغی ز گریبان تو برخاست فروغی بسطامی