فروغی بسطامی
غزل ها
غزل شماره ۲۴: گر به تیغت میزند گردن بنه تسلیم را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر به تیغت می زند گردن بنه تسلیم را که آتش نمرود گلشن گشت ابراهیم را یا مرو در پیش رویش یا چو رفتی سجده کن کان خم ابروی واجب کرده این تعظیم را گو به هم آمیزش قدر دهانش را ببین آن که گفتا با الف الفت نباشد میم را کیست دانی بهره مند از سینهٔ سیمین بران آن که در چشمش تفاوت نیست سنگ و سیم را نه مرا امید فردوس است نه بیم جحیم یا او نگذاشت در خاطر امید و بیم را آن که بر بندد کمر در خدمت پیر مغان می نیارد در نظر سلطان هفت اقلیم را خواجه گر خونم بریزد جای چندین منت است بندهٔ شاکر شکایت کی کند تقسیم را غیر دلبندی فروغی دست نقاش قضا هیچ تعلیمی نداد آن زلف پر تعلیم را فروغی بسطامی