سعدی شیرازی
غزلیات سعدی
غزل ۴: غافلند از زندگی مستان خواب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غافلند از زندگی مستان خواب زندگانی چیست مستی از شراب تا نپنداری شرابی گفتمت خانه آبادان و عقل از وی خراب از شراب شوق جانان مست شو کآنچه عقلت می برد شر است و آب قرب خواهی گردن از طاعت مپیچ جامگی خواهی سر از خدمت متاب خفته در وادی و رفته کاروان ترسمش منزل نبیند جز به خواب تا نپاشی تخم طاعت، دخل عیش برنگیری، رنج بین و گنج یاب چشمهٔ حیوان به تاریکی در است لؤلؤ اندر بحر و گنج اندر خراب هر که دائم حلقه بر سندان زند ناگهش روزی بباشد فتح باب رفت باید تا به کام دل رسند شب نشستن تا برآید آفتاب سعدیا گر مزد خواهی بی عمل تشنه خسبد کاروانی در سراب سعدی شیرازی