حافظ شیرازی
غزل های خواجه حافظ شیرازی
غزل شماره ۵۲:روزگاریست که سودای بتان دین من است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روزگاریست که سودای بتان دین من است غم این کار نشاط دل غمگین من است دیدن روی تو را دیده جان بین باید وین کجا مرتبه چشم جهان بین من است یار من باش که زیب فلک و زینت دهر از مه روی تو و اشک چو پروین من است تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن کرد خلق را ورد زبان مدحت و تحسین من است دولت فقر خدایا به من ارزانی دار کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش زان که منزلگه سلطان دل مسکین من است یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست که مغیلان طریقش گل و نسرین من است حافظ از حشمت پرویز دگر قصه مخوان که لبش جرعه کش خسرو شیرین من است حافظ شیرازی