قائم مقام فراهانی
نامههای فارسی
شمارهٔ ۷۲ - به دوستی نوشته است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مخدوم مهربان من: از آن زمان که رشته مراودت حضوری گسسته و شیشه شکیبائی از سنگ تفرقه و دوری شکسته، اکنون مدت دو سال افزون است که نه از آن طرف بریدی و سلامی و نه از این جانب قاصدی و پیامی. طایر مکاتبات را پر بسته و کلیه مراودات را دربسته. تو بگفتی که بجا آرم، گفتم که نیازی عهد و پیمان وفاداری و دلداری و یاری الحمدالله فراغتی داری، نه حضری و نه سفری، نه زحمتی و نه خوابی، نه برهم خوردگی و نه اضطرابی. مقدری که بگل نکهت و بگل جان داد به هر که هر چه سزا دید حکمتش آن داد شما را طرب داد، ما ا تعب. قسمت شما حضر شد و نصیب ما سفر. ما را چشم بر در است و شما را شوخ چشمی در بر. فرق است میان آن که یارش در برست یا چشمش بر در. خوشا بحالت که مایة و معاشی از حلال داری و هم انتعاشی در وصال. نه چون ما دل فگار و در چمن سراب گرفتار. روزها روزه ایم و شب ها بدریوزه. شکر خدای را که طایع نادری و بخت اسکندری داری، نبود نکوئی که در آب و گل تو نیست جز آن که فراموش کاری. یاد یاران یار را میمون بود خاصه کان لیلی و آن مجنون بود این روا باشد که من در بند سخت گه شما بر سبزه گاهی بر درخت مخلصان را امشب بزمی نهاده و اسباب عیشی ترتیب داده. دلم پیاله، مطربم ناله، اشکم شراب، جگرم کباب. اگر شما را هوس چنین بزمی و بیاد تماشای بی دلان عزمی است، بی تکلفانه بکلبه ام گذری و بچشم یاری بشهیدان کویت نظری. مائیم و نوای بی نوائی بسم الله اگر حریف مائی والسلام قائم مقام فراهانی