قائم مقام فراهانی
جلایر نامه
بخش ۲۷: جلایر: گر توانی کرد، کاری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جلایر: گر توانی کرد، کاری اگر تو لولو شهوار داری نیاری از چه این لولو به بازار که نیکو مشتری داری خریدار نثار ره گذار شاه کن زود متاع تو همیشه هست محمود دعا بر ولی عهد شهنشاه که او زآغاز بودی لایق گاه شها عرضی جلایر می نماید که از دل غم رود شادی بیاید مهین فرزند دولت شاه مغفور شده چندان ز الطاف تو مسرور کنون امرم نموده ای جلایر چرا اشفاق شه را پای تا سر نکردی نظم از چه مرحمت هاش خفا از چه بماند سازیش فاش به من چندان در رحمت گشوده میان همگنانش بس ستوده شمرده بنده ای از بندگانش روا باشد که بوسم آستانش نکرده خدمتی مقبولش افتاد روا باشد که جان در راه او داد ندارم گوهری لایق به کارش مگر سر هست مقدور نثارش اگر بگذشت بر من روزگاری به غفلت در میان خوار و زاری، بحمدالله که بختم گشت بیدار ز خواب غفلت و شب های بسیار زمان غم به سر شد دور شادی بیاید دست اکنون هر مرادی شدم از بندگان حضرت او کند قابل خدا بر خدمت او پدر گر رفته از این دار فانی وجود شاه بادا جاودانی مر هم باب و هم مولا و سرور به درگاهش کمین هستم زچاکر شهنشاه بلند اختر بدو داد بر او باب عراقین جمله بگشاد چو بعضی ملک آذربایجانش بشد از دست و گم شد از مکانش محال کرمشاهان را عوض داد ولی عهدش بکرد و خاطرش شاد قائم مقام فراهانی