قائم مقام فراهانی
جلایر نامه
بخش ۱۱: جلایر سر به جیب فکر برده
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جلایر سر به جیب فکر برده بسی اندیشه در این کار کرده که یارب آن دو قوچ مست و مغرور که با هم آزمایند این چنین زور، از این زور آزمائی سودشان چیست گناه جلد خون آلودشان چیست؟ چو حیوان را فزون از یک شکم نیست به روزی هم مجال بیش و کم نیست، چرا رنجه کند پیشانی و شاخ؟ تنش ریش آید و پهلوش سوراخ کسی کو داند این راز نهان کیست؟ که خود جنگ خروسان از پی چیست؟ بحمدالله که در این عهد و ایام نه قاضی داند این، نه شیخ الاسلام شگفت آید از این قومی که گویند: که با هم اهل دنیا صلح جویند معاذالله حدیث آشتی کو؟ به عالم گوسفند داشتی کو؟ بود گر داشتی تا شیر نوشند شود کشتی چو آخر پاک دوشند اگر صلحی کنند تدبیر باشد که این هم خدعه و تزویر باشد در اول باید از زر، زور جستن چو زور آید به از زر، دست شستن فراغت نه به صلح و نه به جنگ است به حاضر کردن توپ و تفنگ است چو دشمن زور بیند در برابر تو را هم دوست گردد، هم برادر اگر بی زور و عاجز بیندت دوست بکوشد تا بر آرد از تنت پوست حدیث دوستی حرفی معماست ز میل و مهر اسمی بی مسماست دودل با هم نه پاک است و نه صاف است وجود صلح چون عنقا وقاف است هر آن سرور که بر سر تاج دارد جهان را جمله چون آماج دارد مگر تدبیرش آید سد تقدیر شود مایوس و برسنگش خورد تیر سکندر چون به ظلمت رفت بشگفت که هر جا روشنائی بود بگرفت همان کاووس چون ملک زمین یافت طمع در آسمان آورد و بشتافت طمع ها در گل آدم سرشته است کسی کو را طمع نبود، فرشته است قائم مقام فراهانی