غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۳۰۹: دارم دلی ز غصه گرانبار بوده ای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دارم دلی ز غصه گرانبار بوده ای بر خویشتن ز آبله چیزی فزوده ای دل آن بلا کزو نفسی برق خرمنی بخت آنچنان کزو اثر مرگ دوده ای از بهر خویش ننگم و دارم ز بخت چشم خود را در آب و آینه رخ نانموده ای گمنام و زهد کیشم و خواهم به من رسد در رختخواب شاه به مستی غنوده ای خواهم ز خواب بر رخ لیلی گشایمش چشمی نگه به پرده محمل نسوده ای خواهم شود به شکوه و پیغاره رام من در گونه گون ادا به زبانها ستوده ای با دین و دانش چو منی تا چه ها کند سجاده و عمامه ز صنعان ربوده ای؟ با دوستان مباحثه دارم ز سادگی در باب آشنایی تا آزموده ای خجلت نگر که در حسناتم نیافتند جز روزه درست به صهبا گشوده ای در بزم غالب آی و به شعر و سخن گرای خواهی که بشنوی سخن ناشنوده ای غالب دهلوی