غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۲۸۲: خوش بود فارغ ز بند کفر و ایمان زیستن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوش بود فارغ ز بند کفر و ایمان زیستن حیف کافر مردن و آوخ مسلمان زیستن شیوه رندان بی پروا خرام از من مپرس اینقدر دانم که دشوارست آسان زیستن برد گوی خرمی از هر دو عالم هر که یافت در بیابان مردن و در قصر و ایوان زیستن راحت جاوید ترک اختلاط مردم ست چون خضر باید ز چشم خلق پنهان زیستن تا چه راز اندر ته این پرده پنهان کرده اند مرگ مکتوبی بود کو راست عنوان زیستن روز وصل یار جان ده ور نه عمری بعد ازین همچو ما از زیستن خواهی پشیمان زیستن با رقیبان همفنیم اما به دعویگاه شوق مردنست از ما و زین مشتی گرانجان زیستن بر نوید مقدمت صد بار جان باید فشاند بر امید وعده ات زنهار نتوان زیستن دیده گر روشن سواد ظلمت و نورست چیست فارغ از اهریمن و غافل ز یزدان زیستن؟ ابتذالی دارد این مضمون توارد عیب نیست نگذرد در خاطر نازک خیالان زیستن غالب از هندوستان بگریز فرصت مفت تست در نجف مردن خوش ست و در صفاهان زیستن غالب دهلوی