غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۲۷۵: سوخت جگر تا کجا رنج چکیدن دهیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سوخت جگر تا کجا رنج چکیدن دهیم رنگ شو ای خون گرم تا به پریدن دهیم عرصه شوق تو را مشت غباریم ما تن چو بریزد ز هم هم به تپیدن دهیم جلوه غلط کرده اند رخ بگشا تا ز مهر ذره و پروانه را مژده دیدن دهیم سبزه ما در عدم تشنه برق بلاست در ره سیل بهار شرح دمیدن دهیم بو که به مستی زنیم بر سر و دستار گل تا می گلفام را مزد رسیدن دهیم بر اثر کوهکن ناله فرستاده ایم تا جگر سنگ را ذوق دریدن دهیم شیوه تسلیم ما بوده تواضع طلب در خم محراب تیغ تن به خمیدن دهیم دامن از آلودگی سخت گران گشته است وه که درآرد ز پا به که به چیدن دهیم خیز که راز درون در جگر نی دمیم ناله خود را ز خویش داد شنیدن دهیم غالب از اوراق ما نقش ظهوری دمید سرمه حیرت کشیم دیده به دیدن دهیم غالب دهلوی