غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۹: بی خویشتن عنان نگاهش گرفته ایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بی خویشتن عنان نگاهش گرفته ایم از خود گذشته و سر راهش گرفته ایم دل با حریف ساخته و ما ز سادگی بر مدعای خویش گواهش گرفته ایم آوارگی سپرده به ما قهرمان شوق ما همتی ز گرد سپاهش گرفته ایم از چشم ما خیال تو بیرون نمی رود گویی به دام تار نگاهش گرفته ایم در هر نوردش از دل اغیار محضری ست صد خرده بر دو زلف سیاهش گرفته ایم در عرض شوق صرفه نبردیم در وصال در شکوه های خواه مخواهش گرفته ایم با حسن خویش را چه قدر می توان شکست عبرت ز حال طرف کلاهش گرفته ایم دیگر ز دام ذوق تماشا نمی رود در حلقه کشاکش آهش گرفته ایم دلتنگی پریرخ کنعان ز رشک دوست دانیم ما که در بن چاهش گرفته ایم حرفی مزن ز غالب و رنج گران او کوهی معارض پر کاهش گرفته ایم غالب دهلوی