غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۰: گل و شمعم به مزار شهدا گشت تلف
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گل و شمعم به مزار شهدا گشت تلف نشدی راضی و عمرم به دعا گشت تلف سعی در مرگ رقیبان گرانجان کردی می شناسم که چه از ناز و ادا گشت تلف با غمت مرگ پدر سنجم و گویم هیهات ناله ای چند که در کار قضا گشت تلف آمدی دیر به پرسش چه نثارت آرم من و عمری که به اندوه وفا گشت تلف رنگ و بود ترا برگ و نوا بود مرا رنگ و بو گشت کهن برگ و نوا گشت تلف گل و مل باید و داغم که درین رنج دراز هر چه بود از زر و سیمم به دوا گشت تلف بال و پر شاید و میرم که درین بند گران تاب و طاقت به خم دام بلا گشت تلف لطف یک روزه تلافی نکند عمری را که به درویزه اقبال جفا گشت تلف گیرم امروز دهی کام دل آن حسن کجا اجر ناکامی سی ساله ما گشت تلف کاش پای فلک از سیر بماندی غالب روزگاری که تلف گشت چرا گشت تلف؟ غالب دهلوی