غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۹: هر که را بینی ز می بیخود، ثنایش می نویس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که را بینی ز می بیخود، ثنایش می نویس بهر دفع فتنه حرزی از برایش می نویس ای رقم سنج یمین دوست بیکاری چرا خود سپاس دست خنجر آزمایش می نویس آنچه همدم هر شب غم بر سرم می بگذرد هر سحر یکسر به دیوار سرایش می نویس گر همین دیو و غریو و رنگ و نیرنگست و بس هر کجا شیخی ست کافر ماجرایش می نویس خواریی کاندر طریق دوستداری رو دهد از مداد سایه بال همایش می نویس می فرستی نامه وین را چشم زخمی در پی ست چشم حاسد کور بادا در دعایش می نویس هر که بعد از مرگ عاشق بر مزارش گل برد فتوی از من در بتان زود آشنایش می نویس رحمی از معشوق هر جا در کتابی بنگری بر کنار آن ورق جانها فدایش می نویس ای که با یارم خرامی گر دل و دستیت هست نام من در رهگذر بر خاک پایش می نویس هر کجا غالب تخلص در غزل بینی مرا می تراش آن را و مغلوبی به جایش می نویس غالب دهلوی