غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۳: مژده ای ذوق خرابی که بهارست بهار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مژده ای ذوق خرابی که بهارست بهار خرد آشوب تر از جلوه یارست بهار چه جنون تا زهوای گل و خارست بهار کاین چنین قطره زن از ابر بهارست بهار نازم آیین کرم را که به سرگرمی خویش دشت را شمع و چراغ شب تارست بهار شوخی خوی ترا قاعده دان ست خزان خوبی روی ترا آیینه دارست بهار در غمت غازه رخساره هوش ست جنون در رهت شانه گیسوی غبارست بهار هم حریفان ترا طرف بساط ست چمن هم شهیدان ترا شمع مزارست بهار جعد مشکین ترا غالیه سای ست نسیم رخ رنگین ترا غازه نگارست بهار وحشتی می دمد از گرد پرافشانی رنگ از کمینگاه که رم خورده شکارست بهار؟ به جهان گرمی هنگامه حسنست ز عشق شورش اندوز ز غوغای هزارست بهار سنبل و گل اگر از گلشنیان ست چه غم بهر ما گلخنیان دود و شرارست بهار خارها در ره سودازدگان خواهد ریخت ور نه در کوه و بیابان به چه کارست بهار؟ می توان یافتن از ریزش شبنم غالب که ز رشک نفسم در چه فشارست بهار غالب دهلوی