غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۶: عجب که مژده دهان رو به سوی ما آرند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عجب که مژده دهان رو به سوی ما آرند کدام مژده که آرند و از کجا آرند؟ ز دوستان نبود خوشنما درین هنگام که وایه بهر گدای شکسته پا آرند ز غم چنان شده ام مضمحل که اعدا را سزد که گنج گهر بهر رونما آرند نه روی خواستن از حق بود جز آنان را که بنده وار همی طاعتش بجا آرند نه بی رضای خدا کارها روان گردد سپهر و انجم اگر ساز مدعا آرند نماند ساز مرا هیچ نغمه همنفسان جز آن که برشکنندش چو در نوا آرند نخست عمر دگر خواهد از خدا غالب اگر نوید پذیرایی دعا آرند غالب دهلوی