غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۷: هر ذره را فلک به زمین بوس می رسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر ذره را فلک به زمین بوس می رسد گر خاک راست دعوی ناموس می رسد زان می که صاف آن به بتان وقف کرده اند درد ته پیاله به طاووس می رسد زین سان که خو گرفته عاشق کشی ست حسن مر شمع را شکایت فانوس می رسد خود پیش خود کفیل گرفتاری منست هر دم به پرسش دل مأیوس می رسد بیرون میا ز خانه به هنگام نیمروز رشک آیدم که سایه به پابوس می رسد ارباب جاه را ز رعونت گزیر نیست کاین نشئه از شراب خم کوس می رسد گفتم به وهم پرسش عبرت برای چه؟ گفتا ز طوف دخمه کاووس می رسد سجاده رهن می نپذیرفت میفروش کاین را نسب به خرقه سالوس می رسد خون موجزن ز مغز رگ جان ندیده ای دانی که از تراوش کیموس می رسد خشکست گر دماغ ورع غالبا چه بیم کز ذوق سودن کف افسوس می رسد غالب دهلوی