غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۶: شادم به خیالت که ز تابم بدر آورد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شادم به خیالت که ز تابم بدر آورد از کشمکش حسرت خوابم بدر آورد فریاد که شوق تو به کاشانه زد آتش وانگاه پی بردن آبم بدر آورد رسوایی من خواست مگر کاین همه سرمست دور فلک از بزم شرابم بدر آورد افگنده به جیحون فلک از وادی و شادم کز پیچ و خم موج سرابم بدر آورد جان بر سر مکتوب تو از شوق فشاندن از عهده تحریر جوابم بدر آورد نازم به نگاهت که ز سرمستی انداز از تفرقه مهر و عتابم بدر آورد ساقی نگهی تا بشناسم ز چه جامست آن باده که از بند حجابم بدر آورد نازم به گرانمایگی سعی تحیر کز سر حد این دیر خرابم بدر آورد آن کشتی اشکسته ز موجم که تباهی افگند در آتش گر از آبم بدر آورد غالب ز عزیزان وطن بوده ام اما آوارگی از فرد حسابم بدر آورد غالب دهلوی