غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۷: نقابدار که آیین رهزنی دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نقابدار که آیین رهزنی دارد جمال یوسفی و فر بهمنی دارد وفای غیر گرش دلنشین شده ست چه غم خوشم ز دوست که با دوست دشمنی دارد چه ذوق رهروی آن را که خارخاری نیست مرو به کعبه اگر راه ایمنی دارد به دلفریبی من گرم بحث و سود منست نگاه تو به زبان تو همفنی دارد به باده گر بودم میل شاعرم نه فقیه سخن چه ننگ ز آلوده دامنی دارد خوشم به بزم ز اکرام خویش و زین غافل که می نمانده و ساقی فروتنی دارد نباشدش سخنی کش توان به کاغذ برد برو که خواجه گهرهای معدنی دارد بیاورید، گر اینجا بود زباندانی غریب شهر سخن های گفتنی دارد مبارکست رفیق ار چنین بود غالب «ضیای نیر» ما چشم روشنی دارد غالب دهلوی