غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۹۸: چه فتنه ها که در اندازه گمان تو نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه فتنه ها که در اندازه گمان تو نیست قیامت ست دل دیر مهربان تو نیست فریب آشتی ده ظفر مبارک باد دل ستم زده در بند امتحان تو نیست مگر ز پاره سنگم که ریزدت دم تیغ بکش، مترس که در سود من زیان تو نیست دلم به عهد وفایی فریفت نامه سپار خوش ست وعده تو گرچه از زبان تو نیست شکست رنگ تو از عشق خوش تماشایی ست بهار دهر به رنگینی خزان تو نیست شباهتی ست مر آن را که برنیامده است وگر نه موی به باریکی میان تو نیست ز حق مرنج و در ابرو ز خشم چین مفگن خوش ست رسم وفا گرچه در زمان تو نیست عتاب و مهر تماشاییان حوصله اند به هیچ عربده اندیشه رازدان تو نیست روان فدای تو نام که برده ای ناصح زهی لطافت ذوقی که در بیان تو نیست دل از خموشی لعلت امیدوار چراست؟ چه گفته ای به زبانی که در دهان تو نیست؟ گمان زیست بود بر منت ز بی دردی بدست مرگ ولی بدتر از گمان تو نیست عیار آتش سوزان گرفته ام صد بار به سینه تابی داغ غم نهان تو نیست تغافل تو دلیل تجاهل افتاده ست تو و خدای تو، غالب ز بندگان تو نیست؟ غالب دهلوی