غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۸۰: ایمنیم از مرگ تا تیغت جراحت بار هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ایمنیم از مرگ تا تیغت جراحت بار هست روزی ناخورده ما در جهان بسیار هست ما و خاک رهگذر بر فرق عریان ریختن گل کسی جوید که او را گوشه دستار هست پاره ای امیدوارستم، تکلف بر طرف با همه بی التفاتی دردمند آزار هست بر سر کوی تو با مهرم به جنگ آرد همی این هجوم ذره کاندر روزن دیوار هست در خموشی تابش روی عرقناکش نگر تا چه ها هنگامه سرگرمی گفتار هست بینوایی بین که گر در کلبه ام باشد چراغ بخت را نازم که با من دولت بیدار هست در پرستش سستم و در کامجویی استوار پادشه را بنده کم خدمت پرخوار هست راز دیدنها مجوی و از شنیدنها مگوی نقش ها در خامه و آهنگ ها در تار هست گر نموداری ست نقش سجده بر سیما دریغ ور نشانمندی ست دوش خسته زنار هست دور باش از ریزه های استخوانم ای هما کاین بساط دعوت مرغان آتشخوار هست کهنه نخل تازه از صرصر ز پا افتاده ام خاکم ار کاوی هنوزم ریشه در گلزار هست باد برد آن گنج باد آورد و غالب را هنوز ناله الماس پاش و چشم گوهربار هست غالب دهلوی