غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۷۹: ز من گسستی و پیوند مشکل افتاده ست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز من گسستی و پیوند مشکل افتاده ست مرا مگیر به خونی که در دل افتاده ست رسد دمی که خجالت کشم ز گرمی دوست ز خصم داغم و اندیشه باطل افتاده ست به قدر ذوق تپیدن به کشته جا بخشند سخن به محکمه در کیش قاتل افتاده ست شکافی ار جگر ذره نم برون ندهد به وادیی که مرا بار در گل افتاده ست در این روش به چه امید دل توان بستن میانه من و او شوق حائل افتاده ست به ترک گریه برم دهشت اثر ز دلش که خود ز شبروی ناله غافل افتاده ست به صبر کم نیم اما عیار ایوبی به قدر آن که گرفتند کامل افتاده ست چرد نهنگ و سمندر در آب و آتش من تنم به قلزم و کشتی به ساحل افتاده ست به روی صید تو از ذوق استخوان تنش هما ز تیزی پرواز بسمل افتاده ست چو اندر آینه با خویش لابه ساز شوی ز خود بجوی که ما را چه در دل افتاده ست حریف ما همه بی بذله می خورد غالب مگر ز خلوت واعظ به محفل افتاده ست غالب دهلوی