غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۵۳: اندوده به داغی دو سه پر کاله فرو ریخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اندوده به داغی دو سه پر کاله فرو ریخت چون برگ شقایق جگر از ناله فرو ریخت آتشکده خوی تو نازم که ز طرفش رفتم شرر و داغ گل و لاله فرو ریخت بر ساده دلانت به وفا جلوه همی داد بیداد تو آب از رخ دلاله فرو ریخت گفتم ز که پرسم خبر عمر گذشته؟ ساقی به قدح باده ده ساله فرو ریخت بی سعی نگه مستی آن چشم فسونگر خونم به سیه مستی دنباله فرو ریخت مشاطه به آرایش آن حسن خداداد گل در چمن و قند به بنگاله فرو ریخت با موج خرامش سخن از باده مگویید کاب رخ این جوهر سیاله فرو ریخت چون انجم و خورشید ز برق دم گرمم شیرازه جمعیت تبخاله فرو ریخت رشک خط روی تو گر افشرد بدین رنگ بینی که مه از دایره هاله فرو ریخت در قالب ملا اثرش پرده گشا شد خاکی که قضا در تن گوساله فرو ریخت دزدیده سر اهل سخن از بیم تو غالب گویی رگ ابر قلمت ژاله فرو ریخت غالب دهلوی