غالب دهلوی
غزل ها
شمارهٔ ۴۹: سحر دمیده و گل در دمیدنست مخسپ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سحر دمیده و گل در دمیدنست مخسپ جهان جهان گل نظاره چیدنست مخسپ مشام را به شمیم گلی نوازش کن نسیم غالیه سا در وزیدنست مخسپ ز خویش حسن طلب بین و در صبوحی کوش می شبانه ز لب در چکیدنست مخسپ ستاره سحری مژده سنج دیداری ست ببین که چشم فلک در پریدنست مخسپ تو محو خواب و سحر در تأسف از انجم به پشت دست به دندان گزیدنست مخسپ نفس ز ناله به سنبل درودنست بخیز ز خون دل مژه در لاله چیدنست مخسپ نشاط گوش بر آواز قلقلست بیا پیاله چشم به راه کشیدنست مخسپ نشان زندگی دل دویدنست مایست جلای آینه چشم دیدنست مخسپ ز دیده سود حریفان گشودنست مبند ز دل مراد عزیزان تپیدنست مخسپ به ذکر مرگ شبی زنده داشتن ذوقی ست گرت فسانه غالب شنیدنست مخسپ غالب دهلوی